Maryam_ima - کانالها
همه مطالب مربوط به Maryam_ima
Maryam_ima
4.90
صبحانه
― ما مادر نداریم ، راستش داریم اما اندازه یک سنگ مستطیلی است وسط بهشت رضا که بالاش نوشته شادروان و پایینترش با خطی خوش ، مادری مهربان و همس..
Maryam_ima
4.20
صبحانه
― قدر بدانید!
قدر داشته هایتان را بدانید!
قدر آدم های خوب زندگیتان را
قدر سلامتی و آرامشتان را بدانید!
اتفاقا دنیا زود در مقابل عدم قدر دان..
Maryam_ima
4.90
استیک مرغ گریل و سبزیجات
― قشنگ ترین چشمان دنیا را مادر من داشت ،
وقتی با خنده های از ته دلش به من نگاه می کرد و از وقایع روزانه اش با آب و تاب می گفت ،
قشنگترین صدای ..
Maryam_ima
4.60
صبحانه
― انصافانه نیست عکس هایتان که تازه برداشته اید با حضرت مادر علیه الرحمه که لبخند زده به دوربین شما یا خندیده به خل خلی تان وقتی بهش گفتید ب..
Maryam_ima
4.90
پنکیک کاکایویی
― مگر قلب مادر در چشم هایش بود ؟!
که با چشم هایش دل می بست ،
با چشم هایش منتظر می ماند ،
و زمانی که چشم هایش را بست
دیگر نفس نکشید...
.
دوستای مه..
Maryam_ima
4.70
موهیتوی شاه توت
― از دور که نگاه می کنیم، خوشبختی همیشه مال خانه ی بغلی است. چمن خانه ی خودمان زرد است و سبزی نصیب چمن خانه ی همسایه است.
داشته هایمان را نمی..
Maryam_ima
4.70
صبحانه
― چای که مرغوب نباشد چیزی به آن اضافه می کنیم:
چوب دارچینی، هلی، نباتی، شده چند پر بهار نارنج، چیزی که آن مزه و بو را تبدیل به عطر خوش و طعم ..
Maryam_ima
4.00
عصرونه
― تقدیم به مادری که ندارم
میان تمام نداشتن ها دوستت دارم ...
شانس دیدنت را هر روز ندارم ...
ولی دوستت دارم...
وقتی دلم هوایت را میکند حق شنیدن..
Maryam_ima
4.60
مربای توت فرنگی و کروسان
― چیزی به اذان نمانده
سفره را چیدم
از فرنی و شله زرد تا حلیم و سوپ و آش رشته
همه چیز هست!
اما سفره خالی ست!
بگذار از اول بگویم
سفره را چیدم...ه..
Maryam_ima
4.30
دسر کارامل
― ﺭﻭﺯﻩ ی پرهیز بگیریم !!!
کاش ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾمان ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﻧﺪﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﻃﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻥ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﻭ ..
Maryam_ima
4.00
دیزاین میوه
― مادرم یک عادت قشنگ داشت:
وقتی توی آشپزخانه غذا می پخت برای خودش یواشکی یک پرتقال چهار قاچ می کرد و می خورد. من و خواهرم هم بعضی وقت ها مچش ..
Maryam_ima
4.80
صبحانه
― در حال خرید بودم که صدای پیرمرد دوره گردی به گوشم رسید؛_آقا این بسته نون چند؟
فروشنده با بی حوصلگی گفت: هزار و پونصد تومن!
پیرمرد با نگاهی..
Maryam_ima
4.20
خورش انار بادمجون با فیله مرغ
― امروز ظهر تفنگ رو گذاشتم روی شقیقه ی مشغله ها و بنگ!
و بعد از مدت ها وسط هفته زنگ زدم به مادرم و گفتم برای ناهار منتظرم باش.
وقتی رسیدم خون..
Maryam_ima
4.40
سوپ کدو حلوایی
― کاش یادتان بیاید که نذری را در کاسه های چینی و لعابی می آوردند در خانه هامان. خبری از این همه ظرف نایلونی و پلاستیکی نبود؛ چون موضوع «کثر..
Maryam_ima
4.20
صبحانه
― دارم به این فکر میکنم که
چند سال دیگر که یکهو سرهایمان را ازتوی گوشی هایمان در می آوریم قرار است چند نفر کنارمان نباشند...؟
چند نفر آنقدر ..
Maryam_ima
4.50
چلو ماهیچه
― تا یه سن و سالی دنبال یه رابطه هایی میری که حاشیه اش خیلی زیاده!
ولی...
این یه مدت زمان داره,
بعد از اون میبینی دیگه دلت هیجان نمیخواد,
دلت آ..
Maryam_ima
4.80
عصرونه
― همیشه در ناگهانی ترین لحظه، عزیزترین دارایی مان از دست می رود!
و ما درست همان موقع یادمان می افتد،
چقدر "دوستت دارم" هایمان را نگفته ایم،..
Maryam_ima
5.00
صبحانه
― چناﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﮔﻮﯾﯽ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ
ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ!
ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ، ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ ، ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ..
Maryam_ima
4.30
صبحانه
― من اگر نقاش بودم
یک عصر عاشورای دیگر می کشیدم
قطعا برای تسلیت دادن به زینب
حتی شده یک نیزه کمتر می کشیدم ...
????محرم تان حسینی????..
Maryam_ima
4.70
کتلت و نرگسی اسفناج
― بوی کتلت مادر آنقدر خوب بود و من همیشه آنقدر گرسنه بودم که اغلب سلام را فراموش می کردم. چهره ی خسته اما همیشه خندانش که توی قاب در ظاهر می ..
Maryam_ima
4.20
صبحونه
― همیشه امیدتان به خدا باشد
نه بندگانش؛
چون امید بستن به غیر خدا
همچون خانه عنکبوت است :
سست، شڪننده و بی اعتبار...
خدا به تنهایی برایتان ڪا..