کوکو پیازچه

– کوکو

کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - کوک‌برگر

کوکو پیازچه


کوک‌برگر
کوکو پیازچه

(از دسته ی کوکو)

مواد لازم برای تهیه کوکو پیازچه برای 2 نفر

  • مواد اصلی
  • پیازچه پاک کرده با قسمت سبز آن 500 گرم
  • تخم مرغ 2 عدد
  • نمک به مقدار لازم
  • روغن 6 قاشق سوپ خوری

نکته های مهم برای تهیه کوکو پیازچه

اگر دوست داشتید به مواد این کوکو مرغ یا سیب زمینی هم بزنید

بهتر است به موادتان 2 قاشق آرد سیب زمینی هم اضافه کنید تا خوشمزه تر شود

اگر دوست دارید غذایتان خوشرنگ تر شود به آن کمی زعفران و دو قاشق ارد سوخاری هم بزنید

طرز تهیه کوکو پیازچه

1. ابتدا پیازچه ها را شسته و به صورت کاملا ریز خرد می کنیم و در ظرف گودی می ریزیم.تخم مرغ ها را همراه با مقداری نمک به پیازچه ها اضافه می کنیم و خوب مخلوط میکنیم تا یکنواخت شوند.

2. در تابه ای روغن را داغ کرده، از مخلوط پیازچه در آن می ریزیم و درب تابه را می گذاریم تا کوکو خودش را بگیرد.وقتی یک طرف کوکو سرخ شد، درب تابه را برمی داریم و اجازه می دهیم تا طرف دیگر نیز سرخ شود.کوکو را به صورت مربع های کوچک برش می دهیم و در ظرف مناسبی می چینیم

تصاویر تزئینات کوکو پیازچه

کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - خوشمزه بود،پایین سمت چپ:کوکو های کوچولو ونازک که مثل گل پیچیدمشون سمت راست:کوکو تره که مثل پنکیک پخنم و رول کردم،وسطش یه برش خیار شور و گوجه گذاشتم،و با تره بخارپز شده گره ش زدم،گفتم شاید ایده بشه - زینب سادات 1
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - آشپزی باعشق - گلابتون جانان
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - پارمیس
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - Pichak1996
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - کوکوپیازچه - Hasti
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - ساکارو گذاشتیم ورفتیم حرم.دم غروب بود ربسه های چراغا رو روشن کرده بودن چه حالی داشتیم نماز مغرب وعشا رو خوندیم چقدر دعا کردم برااینکه همین امسال برم دانشگاه چقدر دعا کردم برا اینکه هادی داماد خانوادمون بشه،چقدر دعا کردم برا اینکه خانواده ما وخانواده هادی اینا یکی بشن.هر روز کار من ومامانم این بود برا نماز صبح بریم حرم ومن مسیر رو پرواز میککردم تا میرسیدم. یک هفته مثل برق وباد گذشت بابام که حال خوشمون دید گفت یه هفته دیگه هم میمونیم.من ومامانم از خوشحالی میپریدیم بالاوپایین سابقه نداشت بابام یه روز اضافه مرخصی بگیره .بعد از گذشت دوهفته برگشتیم تو اون مدت کلید رو سپرده بودیم دست حاج خانم تا گلا حیاط رو آب بدن. تا رسیدیم وصدا ماشینمونوحاج خانم شنید اومد وروبوسی وزیارت قبول گفت.ودرحین حرفاش گفت دو روز پیش هادی اومد وگلا باغچتونو آب داد وخیلیم دلش میخواست ازتون خداحافظی کنه ولی خوب نبودین .مامانم اینا کلی ازش تشکر کردن.وسایلا رو بردیم تو خونه بعد برگشتمتو حیاط وگلا رو بو میکردم دلم میخواست بوی هادی رو بینشون حس کنم یه گل چیدم ببرم تو اتاقم.مامانم اومد گفت تا لباس تنته این سوغاتیا حاج خانمو ببر دم خونشون بگو تبرکه.منم رفتم زنگو زدم حامد اومد نیشش تا بناگوشش باز شد وتشکر کرد .گفت شکوفه خانم من هر روز میومدم به گلا خونتون آب میدادم بجز یه روز که هادی اومد.گفتم دستتون درد نکنه زحمت کشیدیدو... خالم اینا اومدن دیدنمون منو غنچه بازم کلی حرف زدیم غنچه گفت خواستگارم هی داره فشار میره برا ازدواج پسر فوق العاده ایه دلم داره کم کم راضی میشه فقط شش ماه وقت خواستم تا فکرامو کامل بکنم.خیلی براش ذوق کردم.گفتم وای غنچه چه عالی میشه همزمان عروسی کنیم بچه هامونم همسن باشن مثل مادوتا همبازی میشن.اونم خندید گفت واای اره عالی میشه. منم از بی تابیام برا هادی گفتم که چقدر دلم براش پر میکشه که باغچمون عطرتنشو میده،هر گلی رو که میبینم انگار عکس هادی توش افتاده.غنچه گفت دختر خیلی عاشقیا خدا به فریاد دلت برسه. یه مدت گذشت یه روز حاج خانم به مامانم گفته بود که دیگه هادی وقت زن گرفتنشه خودشم راضیه که براش آستینامونو بالا بزنیم.تو رفت وامدا حس میکردم که حاج خانم خیلی زیر نظر داره منو.چندباریم پرسید شوهر ایده ال تو چیه.چه معیارایی برا ازدواج داری .اگر شوهرت درامد چندانی نداشته باشه هم ازدواج میکنی،منم گفتم همین که انسان وبا اخلاق باشه برام کافیه وحاج خانمم یه لبخند از رو رضایت زد وگفت ماشالله دختر فهمیده ای هستی... بالاخره روز موعود فرا رسیدوکارنامه های مرحله اول اومد ودرصدا رو زده بودن. به هادی دسترسی نداشتم حامدم رفته بود سفر اونزمانا همه موبایل نداشتن ودسترسیا راحت نبود منم زیاد فرصت نداشتم بابام گفت که پسر دوستم پارسال قبول شد وارده .کارنامه رو برد ونشونش داد گفت من بلد نیستم برام معلمم تعیین رشته کرد.کارنامه رو بردم مدرسه هر کس یه چیزی میگفت دست به دامان خالم شدم غنچه خیلی راحت کلی پول داده بود وتعیین رشته کرده بود خالم شماره راهنماشو داد.طبعا تعارف نکرد برا قبول هزینه چون به هر حال بابام حروم خور میدونستشونو اونام لجشون گرفته بود. تماس گرفتم مبلغ رو که گفت بابام گفت وااای چه خبره تو که رتبه ات خوبه هر جارو بزنی قبولی.خودم یه تعیین رشته کردم.ولی از بس همه میگفتن از مشاور کمک بگیر کلی خواهش وتمنا کردم که بریم مشاور بابام گفت به هیچ وجه نمیام.مامانم یه انگشتر نازک داشت جزو معدود طلاهاش بود که اونم از قبل از ازدواجش داشت رفتیم فروختیمش یک سوم پول مشاور غنچه دراومد.شب هر چی به بابام اصرار کرد پول بده تا بریم گفت نمیدم که نمیدم مگه میخواد چکار کنه تو خیابون خودمونم راهنما هست.فقط به هیچ وجه من نمیزارم شهر دیگه بری فقط همینجا.من پول اضافی ندارم بدم اجاره خونه و...گفتم خوابگاه میگیرم گفت اصلا فلانی گفته دخترا خوابگاه بعد از یه مدت منحرف میشن ومواد تو خوابگاهها ریخته و...اصلا فکرشو نکن حرفم یک کلامه.فرداش رفتیم تو خیابون خودمون چهارتا اعلامیه زده بودن تعیین رشته کامپیوتری،هر کی از ننه اش قهر کرده بود تعیین رشته زده بود، من ومامانم یکیشونو انتخاب کردیم دوتا پسر نشسته بودن با یه کامپیوتر.بلدم نبودن کامپیوتر روروشن کنن وراه اندازی کنن.تمام پولو تازه با چونه دادیم ویه تعیین رشته بیخودی کردن و دادن دستمون.اومدم خونه خیلی ناراحت بودم.مجبور شدم رشته اولو پزشکی شهر خودمونو بزنم والی آخر. رتبم خوب بود احتمال قبولیم بالا بود با غنچه حرف زدم البته اون به لطف دبیرا خصوصی درصداش ورتبش بهتر از من بود،گفت تقریبا مشابه من تعیین رشته کرده البته اون یکی از شهرا دیگه هم زده بود عموم با رفت وامد وخرج کردن براش مشکلی نداشت، ولی غنچه امیدوار بود باهم بریم یه دانشگاه. تو اون مدت تو برزخ بودم نمیدونستم کاری که کردم درسته یا نه بابامم اصرار داشت زودتر پستش کنم هر چی میگفتم دوروز وقت دارم میگفت هرچی نگهش داری بیشتر وسواس میگیری. چاره نبود پستش کردم.از اداره پست اومدم یکدفعه هادیو دیدم - رامتین
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - کوکو کدو و پیازچه - Delsa
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - کوکوپیازچه.واقعاخوشمزست - باراد مامان
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - کوکو پیازچه - Mahnaz
کوکو پیازچه
کوکو پیازچه - کوکو پیازچه سلام دوستان ربیع بر همگیتان مبارک! شاد و تندرست باشید. غذای خوشمزه ایه برای مادرم درستش کردم دوستش داشت - سمانه

با دیگران به اشتراک بگذارید:

امتیازدهی:

نظرات کاربران

نجمه — جمعه، ۲۹ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۰
ترازو آشپزخانه ام خراب شده تقریبی ریختم
zeynab — پنجشنبه، ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۴:۰۳
سلام،،خیلی خوشمزه بود عاااالی ممنونم بابت دستور آسون و خوبتون😘😘
افسانه — دوشنبه، ۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۸
خیلی خوشمزه وآسون بود اصلا انتظارشو نداشتم
مامان مهدریار — یکشنبه، ۱۵ دی ۱۳۹۸ - ۰۱:۳۵
عالیه👌
الهامممم — چهارشنبه، ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۴:۰۲
من همیشه درست میکنم البته پودر سیر هم میزنم خوش مزه میشه
مریم — جمعه، ۲۸ تیر ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۸
والا مزه خاصی نداشت البته من یک سیب زمینیم زدم
LNB — سه‌شنبه، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۷
من درست کردم، پیازچه، تخم‌مرغ، ارد سوخاری، خوشمزه شد.
سمیرا — جمعه، ۲۳ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۳
سلام ،من میخوام درست کنم ،سیب زمینی خام باشه یا آب پز؟؟؟؟
زهرا — دوشنبه، ۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۷
عالیه
رها — یکشنبه، ۲۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۶
من کمی فلفل و زعفرون هم بهش میزنم خیلی خوش طعم میشه
Fatemeh Parsa84 — سه‌شنبه، ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۲
ببخشید با چه چیز هایی میشه سرو کرد این غذا رو
فاطیما — جمعه، ۳۱ فروردین ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۹
بسیار عالی بود 😍
Mitra 1370.12.13 — دوشنبه، ۱۱ دی ۱۳۹۶ - ۲۲:۲۰
خیلی غذای خوشمزه اییه
اصلا فکر نمیکردم با پیازچه انقد غذا خوشمزه بشه
من تمام مواردی که تو سایر نکات گفته بود رو هم به غذا اضافه کردم
بهار — جمعه، ۱۷ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۲:۴۵
فوق العاده بود، فکرشم نمیکردم پیازچه انقدر قابلیت خوشمزه شدن داشته باشه من سیبزمینی اضافه نکردم و فقط پودر سیر و نمک زدم
زینب سادات ۱ — پنجشنبه، ۲۱ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۳
خوشمان آمد
ρศЯ ρศЯi — چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۷
واقعا کوکوی خوشمزه ایه(⊙o⊙)
جواد عباسی — پنجشنبه، ۲۴ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۵:۳۹
خاهش میکنم
ρศЯ ρศЯi — شنبه، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۴:۱۱
مثل اینکه دستور غذا از شماست هه
آرزو — چهارشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۳
اگه طعم پیازچه رو دوست دارین درست کنید.
محدثه — یکشنبه، ۲۱ تیر ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۵
بي نظيره واقعا مزش توپه!!!!
zizi av — دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۶
این کوکو محشررره من همیشه درست میکنم عالی میشه از هر کوکویی بهتره
.BB. — چهارشنبه، ۳ آبان ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۶
واقعا