لقمه های دویماج با پنیر ساده

Name: لقمه های دویماج با پنیر ساده
Prep time: 30 min
Total time: 30 min
Yield: 4
Cuisine: Persian
Ingredients: 2 عدد نان لواش خشک; 100 گرم پنیر; 50 گرم کره; 1/2 لیوان گردو خردشده; 2 قاشق غذا خوری سبزی معطر(جعفری،شوید...); به مقدار لازم کشمش

– دویماج غذایی لذیذ و مقوی و آذری است که در اصل با پنیر تبریز تهیه میشود..

لقمه های دویماج با پنیر ساده - Golnaz

دویماج غذایی لذیذ و مقوی و آذری است که در اصل با پنیر تبریز تهیه میشود

مواد لازم برای تهیه لقمه های دویماج با پنیر ساده برای 4 نفر

مواد اصلی
نان لواش خشک 2 عدد
پنیر 100 گرم
کره 50 گرم
گردو خردشده 1/2 لیوان
سبزی معطر(جعفری،شوید...) 2 قاشق غذا خوری
کشمش به مقدار لازم

نکته های مهم برای تهیه لقمه های دویماج با پنیر ساده

این غذا مخصوص آذربایجان است اما پنیر تبریز مورد پسند همه نیست برای همین من لقمه های دویماج را با پنیر های دیگر درست میکنم

طرز تهیه لقمه های دویماج با پنیر ساده

1. ابتدا نان های خشک مخصوص را که میتوانید از غرفه های نان فانتزی یا سوپرمارکت تهیه کنید خرد کنید باید در حالت خرد شده حدود 2 لیوان شوند

2. خرده های نان را در کاسه ای ریخته و با حدود نصف لیوان آب مرطوب کنید و قدری زمان دهید تا نرم شوند توجه کنید که نباید خیلی نرم بشوند در حدی که دیگر خشک و شکننده نباشند کافیست

3. کره را ذوب کرده و روی نان ها بریزید و مخلوط کنید

4. من از پنیر آمل استفاده کردم پنیر را قطعه های کوچک کرده و اضافه کنید.باقی مواد را هم افزوده و خوب مخلوط کنید

5. در این مرحله از مواد هر سری به اندازه ی یک گردو را با دست برداشته و به شکل دایره یا بیضی در آورید اگر چسبناک بود میتوانید دستتان را در کاسه آب بزنید .

6. میتوانید لقمه های دویماج را با گوجه یا خیار تزیین کرده و میل کنید

تصاویر تزئینات لقمه های دویماج با پنیر ساده

لقمه های دویماج با پنیر ساده - رامتین

لقمه های دویماج با پنیر ساده - دویماج - Sweetheart

لقمه های دویماج با پنیر ساده - سلام 🙋🙋🙋🙋دویماج مادر شوهر پز 😕😕😕😕😕یعنی چشتون روز بد نبینه همش نون لواش بود 😝😝😝😝😝نه از پنیر لیقوانی توش خبری بود ونه گردوووووو😂😂😂😂😂😂مادر شوهر است دیگر 😞😞😞😞تازه آورده میگه بیا فاطمه برات دویماج آوردم 😁😁😁😁😅عاشقشم بخدا😊😊😊ولی دور از شوخی من واقعا مادر شوهرمو از ته دلم دوست دارم 😍😍😍😍(جدیدن حس میکنم یکی از قوم شووور مدام پستامو میخونه ومنفی میده 😂😂😂😂اینو نوشتم فکر کنه من چه عروس گلیمممممم😆😆😆دیگه نمیدونن من پلنگم پلنگگگگگگگگ💪💪💪💪💪) - مامان پریاورضا

لقمه های دویماج با پنیر ساده - امیرزاده

لقمه های دویماج با پنیر ساده - حدودای شش هفت ساله بودم .تابستان بودکه یک گروه شش نفره شامل چند انگلیسی وچند ایرانی اومدن حوالی ده ما برای جستجوی بقایای یه قلعه قدیمی.هر کس چیزی میگفت یکی میگفت که خمره های پراز سکه پیدا کردن،یکی میگفت اونجا دخمه هایی پراز استخوان سربازا با کلاه وزره بوده که کلی ارزش داشته و...این جستجو ها چندین ماه طول کشید وبه فصل زمستان رسید،اونا یکی از خونه های ده رو اجاره کردن وکلی هم هیزم برای گرم کردن از اهالی خریدن.آبی در روده های اهالی گشت،اون سال همه به اندازه کافی هیزم ذخیره کردن ومقداری هم اضافه از دهات پایین کوه چوب خریدن وتنها سالی بود که هر کس با خیال راحت در خانه خودش موند ودر یکجا جمع نشدیم.کاوشگرها گاه گداری هم از اهالی کره وروغن و...میخریدن ،هر چی بود اونجا چیزهایی بود که حتی تو اون شرایط جوی حاضر نبودن از دستش بدن وبرن ومنتظر مونده بودن تا هوا بهتر بشه وادامه بدن. مردم ده ما با ترکه درختا یه وسیله ای درست میکردن شبیه یه سبد مسطح وبزرگ وبا بند به کف پاپوشاشون میبستن تا بتونن رو برفا راه برن اینطوری وزنشون رو یه دایره بزرگ پخش میشد ودر برف فرو نمیرفتن ، اگر این کار را نمیکردن تا کمر در برف فرو میرفتن.البته راه رفتن باهاش خیلی کند و سخت بود ومثل اردک راه میرفتن.پدرم ودوتا از عموهام برای معالجه پای پدربزرگم که از لگن در رفته بود و شدید درد داشت مجبور بودن تو اون شرایط برن پایین کوه،سه تایی رفتن که نوبتی کولش کنن رفت وبرگشتشون حداقل دو هفته ای طول میکشید.تو اون شرایط دوتا از کاوشگرا اومدن دم خونه ما ومقداری روغن خریدن وشروع کردن به تعریف از مادرم منم کنجکاو بودم وحرفاشونو شنیدم،روزهای بعدم تکرار شد .مادرم بر عکس همیشه که عبوس بود اون روزا خوشحال بود ومیخندید.یه روز آبجوش آورد وپشت پرده گوشه اتاق حمام کرد.شبش من بین خواب وبیداری سایه دونفر رو در اتاق کناری حس کردم.شبهای بعدی هم همینطور.صدای خنده های مادرم ومردا رو میشنیدم از ترس به برادرم میچسبیدم .به برادرم خیره میشدم ببینم بیداره ولی بیدار نبود وبیدارم نمیشد. این خوشیهای مادرم با کاوشگرا یک هفته ای طول کشید تا اینکه یک شب در خونه با لگد باز شد وسوز وسرمای شدید تو خونه پیچید.پدرم خودشو رسونده بود نمیدونم کسی بهش خبر داده بود یا خودش حس کرده بود که باید برگرده.یه چماق کنار در بود برداشت ورفت اتاق کناری صدای برخورد چوب وخورد شدن استخوان وناله بلندشد... من از ترس میلرزیدم،دیدم یه نفر لنگان خودشو کشید طرف در وفرار کرد،صدا فحش وچوب زدن پدرم میومد والتماسای مادرم.از ترس سرمو کردم زیر لحاف ومیلرزیدم نمیدونم کی خوابم برد.صبح با صدای اهالی بیدار شدم یک عالمه مرد جمع شده بودن رگای گردنشون برجسته شده بود وحین حرف زدن هوار میکشیدن وآب دهنشون پرت میشد بیرون.یکی میگفت بکشینش،یکی میگفت بندازینش جلو گرگا تیکه تیکش کنن حیف خاک که بره زیرش وکثیفش کنه،اونیکی میگفت سنگسارش کنید.پدرم تمام مدت سرش پایین بود.یکدفعه همه تصمیم گرفتن سنگسارش کنن وهجوم بردن طرف در اتاق تا مادرمو بیارن بیرون ولی پدرم جلو در رو گرفت ،گفت صبر کنید بزارید خودم ببینم چکارش کنم.هر کدوم یه چیزی گفتن،عموم گفت بدبخت بی آبروت کرده میخوای چکار کنی نگهش داری ،مرده وآبروش خاک برسرت کنن از اولم بی عقل بودی ،کسی که عاشق بشه عقل نداره،عاشق عاشق. یکی دیگه گفت به خدا اگر سنگسارش نکنید بقیه زنا هم هوایی میشن وسنگ رو سنگ بند نمیشه باید درس عبرت بشه. بابام گفت میبرمش دهشون میدمش دست قومش ،دستمو به خونش الوده نمیکنم. همه اعتراض کردن،ولی پدرم اهمیت نداد.هوار کشید برید بیرون.بعدم یه طناب اورد ورفت تو اتاق ودستای مادرمو بهم بست وسر طنابو گرفت ومادرمو کشید بیرون .تمام صورت مادرم پف کرده بود وخون از سر وصورتش ریخته بود رو لباساش دهنش وسرتا پاش پر خون بود. من وبرادرم جیغ میکشیدیم وگریه میکردیم،من میدونستم ودیده بودم چی شده ولی برادرم خبر نداشت وگیج ومات بود.پدرم راه افتاد ومادرم تلو تلو خوران پشت سرش کشیده میشد اهالی شروع کردن تف انداختن طرفش وفحش ونفرین. من همچنان گریه میکردم وپشت سرشون میدویدم.پدرم چند قدم رفت ویکدفعه برگشت وشونه منو گرفت وکشید وگفت تو هم باید بری .دوروز دیگه تو هم یه ننگی برای من بالا میاری.از کجا معلوم تو بچه من باشی،به ما که نبردی.منم پا برهنه رو برفا دنبالش کشیده میشدم.شایدم راست میگفت من مثل هیچکدوم از اهالی صورت دراز واستخوانی نداشتم منم مثل مادرم صورت گرد وچشمای درشت داشتم. یه مقداری که تو برفا رفتیم پاهام بی حس شد نمیتونستم راه برم پدرم منو انداخت رو کولش و طناب مادرمو میکشید.پاهاشون تا زانو تو برف میرفت حرکتشون کند بود.یکی از دور دو جفت چوب گرداورد تا ببندن کف پاشون،پدرم ماله خودشو بست ویه جفتشو پرت کرد جلو مادرم اون نمیتونست ببنده آخه هم دستش بسته بود وهم تک تک انگشتاش به شدت باد کرده بود.پدرم با فحش براش بست ودوباره منو عین گوشت قربونی انداخت سرشونش وراه افتاد.مادرمو میدیدم که به زور راه میاد.التماس میکرد که ببخشدش.میگفت حلالم کن - رامتین

#غذاهای آذربایجان

#غذای کودک

#دسر ایرانی

#نان لواش

#پنیر

#کره

#گردو

#سبزی

#کشمش

نظرات کاربران

عرفان — چهارشنبه، ۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۰:۰۸

واسه قزوینه .خودشوت اخری پیازی که تازه سرخ کردن و داغ باروغن میریزن روش عالی میشه

ژیلا — سه‌شنبه، ۲۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۹

مال قزوین🤔من فکرمیکردم مال اذریاست

? — دوشنبه، ۱۲ تیر ۱۳۹۶ - ۲۳:۲۱

گلناز جان این کار یکی از بهتریناست که من عاشقش شدم و شما که بهترینارو درست میکنید
خوشحال میشم منو فالو کرده و از کارام دیدن کنید

نغمه خانومم — سه‌شنبه، ۱۳ تیر ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۳

عزیزم شما که کاری نزاشتی لایک و فالو میخااای دختر ۱۴ساله😊

? — سه‌شنبه، ۱۳ تیر ۱۳۹۶ - ۰۴:۱۱

متاسفم کارام هنوز تو صف نمایشن به خدا شرمنده شدم انشالله تا فردا نمایش داده میشن
فداتون شم

محدثه یاسی — یکشنبه، ۱۱ تیر ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۵

مامیگیم دویمنج

محدثه یاسی — یکشنبه، ۱۱ تیر ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۳

عالیه من تبریزی هستم چندوقته هوس کردم وامروز و فردامیکنم,یادم هست قدیمابرای عصرونه دورهم میخوردیم یادش بخیر,ممنونم بابت دستور

الهه✔ — شنبه، ۱۰ تیر ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۴

با پنیر لیقوان(تبریز)محشره...من کنجد بوداده،گردو خردشده یا آسیاب شده و خیار هم میریزم توش و با هندونه میخوریم...اینجوری خیییللی خوشمزه میشه و برا صبحونه یا عصرانه و یا حتی شام میتونید میل کنید

golnaz — شنبه، ۱۰ تیر ۱۳۹۶ - ۰۵:۵۷

چقدر عالی ممنونم امتحان میکنم

mobina — جمعه، ۹ تیر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۷

ما هم یه چیزی شبیه این داریم ،که بهش میگیم پرزوله😄
واااااای نمیدونید چقدر لذیذه این پرزوله
ما حدودا همون دو لیوان شما نون تاس خشک رو خرد کرده بعد روش دو قاشق غذا خوری روغن محلی آب شده به علاوه نصف قاشق غذا خوری زیره و به مقدار فراوون پنیر له شده اضافه میکنیم و بعدش با دست چنگش میزنیم تا مواد به خورد هم بره
چون خیلی سبکه و در عین حال لذیذ

golnaz — جمعه، ۹ تیر ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۷

خیلی ممنونم ❤ من آذری نیستم و بار اول بود این غذا رو تهیه میکردم واسه همین ممکنه دستور پخت های خیلی بهتر از این هم از دوستان آذری ببینیم چون دستور پختش توی برنامه نبود گذاشتم ای کاش شما هم دستور پخت پرزوله رو توی کلیپ برگر بذارید تا هممون استفاده کنیم

جانان — جمعه، ۹ تیر ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۸

بسیور عالی،ماتوش پیاز داغ هم میزنیم که بازرد چوبه زرد شده وسبزی ودر اصطلاح پنیر کوزه ای یا پنیر کهنه همیزنیم با گردو خردشده ودراخر قبل از مصرف گوجه ریز خورد شده من عاشق این غذااااام

golnaz — جمعه، ۹ تیر ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۴

چه خوب من بار اول بود درست میکردم و چون دستور پختش در کلیپ برگر نبود گفتم بذارم تا دقیقا همین نظرات رو اعضای واردتر به این غذا بدن تا ما بتونیم بهتر درستش کنیم

چادرانه — جمعه، ۹ تیر ۱۳۹۶ - ۰۴:۴۷

با پنیر تبریز یه چیز دیگستمحشره❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

golnaz — جمعه، ۹ تیر ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۲

چشم حتما امتحان میکنم 😉

چادرانه — شنبه، ۱۰ تیر ۱۳۹۶ - ۰۴:۰۲

❤❤❤❤

لقمه های دویماج با پنیر ساده

– دویماج غذایی لذیذ و مقوی و آذری است که در اصل با پنیر تبریز تهیه میشود..

مواد لازم برای تهیه لقمه های دویماج با پنیر ساده برای 4 نفر

نکته های مهم برای تهیه لقمه های دویماج با پنیر ساده

طرز تهیه لقمه های دویماج با پنیر ساده

تصاویر تزئینات لقمه های دویماج با پنیر ساده

نظرات کاربران

دستورپخت های مرتبط