خوراک کدو

– سلام علیکم و رحمه الله و برکاته 🌺یادآوری🌺 💗حدیث کسا💗 اینم از افطار های روز 27 و 29 رمضان اولی آخرین افطارمون تو خونه بود و دومی هم آخر..

خوراک کدو

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
🌺یادآوری🌺
💗حدیث کسا💗

اینم از افطار های روز 27 و 29 رمضان

اولی آخرین افطارمون تو خونه بود و دومی هم آخرین افطار تو راه قم😍

دیگه ببخشید دیگه عکس بین راهیمون بی کلاسه😆

خوب و اما بعد

در مورد سفر

دیروز از بیحجابیاش گفتم

امروز میخوام از خوبی مردمش بگم
دوستای گلم هر جایی هستین و هر موقعیتی که دارین سعی کنیم مهربون باشیم مخصوصا با مسافری که بلد شهر و منطقه هم نیست
رفتیم مشهد اردهال و آخرای شب رسیدیم و شام خوردیم اتاق پیدا نکردیم خیلی خیلی خسته بودیم تا جایی که بچه ها میگفتن تو چادر بخوابیم همسرم رفت که دیگه آخرین تلاش رو بکنه و برگشت و گفت یه خونه ای تو روستا هست فقط کثیف بود گفتن بچه ها آشغال ریختن تا بیاین تمیز میکنیم ما رسیدیم و اونا در حال جارو کشیدن و پاک کردن اوپن و جلوی پنجره بود( یه حیاط بزرگ روستایی بود که دو سه طرف خونه داشت مثلا اون قسمتی که ما بودیم انگار استفاده نمیکردن یه اتاق خواب و یه پذیرایی و سرویس بهداشتی و آشپزخونه ) همه جا رو در حدی تمیز کردن و بعد پرده که نداشت خودشون احساس کردن ما معذب میشیم یه پارچه بزرگ اوردن و پنجره رو پوشوندن بعد رفتن من اون خانوم و آقا رو یه بار دیدم ولی مهربونیشون از یادم نمیره تمیز کاریشون و محبتشون و بیشتر از خر چیزی قانع بودنشون

پنجاه تومن طی کرده بودن

صبح همسرم گفت به نظرم کمه دیشب به خاطر ما اینقدر زحمت کشیدن و بعد از دو رو سفر و گرما دوش گفتن یخ گذاشتن برای کلمن و یخچال و شستن وسایل اینه همه هم آب مصرف کردیم خواسته بود به آقاهه پول بیشتری بده اصلا قبول نکرده بود
اینو با بستنی روز قبلش مقایسه میکردم و میدید انسان و قانع بودنش اصلا به شهری و روستایی بودنش یا حتی پول دار و بی پول بودنش نیست مرام و معرفت یه چیز دیگه است

من بعد اون خستگی وحشتناک اون روز تو خونه اونا اونقدر آرامش داشتم و هیچ وقت اون فضا یادم نمیره بعد هم که زیارت گاهها و محل شهادت بالای کوه رو رفتیم

یا تو قمصر تو یکی از مراکز گلاب گیری اونقدر با محبت و مهربونی بر خورد کردن و حتی در مواردی هم شاید مربوط به اونا نبود راهنماییمون کردن و پارک پرندگانش که با صفا و خوشگل بود رو رفتیم و از برخورد ادمای اونجا هم خاطره خوبی برام به جا موند برا اولین بار هم تو عمرم باز کردن پرای طاووس رو از نزدیک دیدیم( رسیدیم دم قفس طاووسا ، میگفتیم چی میشه پراشونو وا کنن یهو دیدم دو تاشون باز کردن و واقعا باید گفت فتبارک الله احسن الخالقین)

تو نوش آباد با یکی دو نفری که برخورد کردیم مهربانانه راهنمایی کردن و حتی راهنمای شهر زیر زمینی هم خیلی خوب و کامل توضیح میدادن و آدم حس میکرد زحمتی که برای طی مسیر کشیده ارزشش رو داشته و لذت بردیم

مسافرا علاوه بر خود مکان با مردمش ارتباط برقرار میکنن و مردم اونجا هم میتونن به خوش بودن خاطرات سفر کمک کنن

پس ما هم تلاش کنیم تا خاطره خوشی برای مسافرای شهرمون ایجاد کنیم

اللهم عجل لولیک الفرج💌💝