شیرینی لطیفه

– چقدر این متن زیباست کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد... ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم... وقتی بر در خ..

شیرینی لطیفه
شیرینی لطیفه - Sanaz

شیرینی لطیفه


چقدر این متن زیباست
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد

ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم

وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود... گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی

وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک

باز فریادم بلندشد، با اشکی ازشوق درچشمانم،
فریاد زدم... "مهربان خدایم دوستت دارم

برای نمایش همه ی غذاهای کانال Sanaz اینجا کلیک کنید

با دیگران به اشتراک بگذارید:

امتیازدهی: