شامی?

– حکایت_همسر_مهربان مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان ، بسیار نامهربان و خسیس بود. بر عکس ، زنش بسیار مهربان و خوش قلب بود و همه او را ..

شامی?
شامی? - Zahra.gh

شامی?


حکایت_همسر_مهربان

مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان ، بسیار نامهربان و خسیس بود

بر عکس ، زنش بسیار مهربان و خوش قلب بود و همه او را دوست داشتند.

زن با خود می اندیشید: « خداوند این مرد را به من داده است ، حتی اگر به او علاقه نداشته باشم ، باز باید به او مهر بورزم!» بنابراین با وی رفتار خوبی داشت.

یک سال قحطی شد و بسیاری از روستاییان از مرد و زن کمک خواستند. زن با محبت فراوان به همه ی آنها کمک کرد ، ولی مرد چیزی نگفت و پیش خود فکر کرد : « تا وقتی از پولهای من کم نشود برایم مهم نیست که دارایی چه کسی به باد می رود ! »

مردم از زن تشکر کردند و گفتند: که پولها را بعد از مدتی به او پس خواهند داد. زن نپذیرفت ، اما مردم اصرار میکردند که پول او را باز گردانند

زن گفت: « اگر میخواهید پول را پس بدهید ، در روز مرگ شوهرم این کار را بکنید »

این حرف زن به گوش یکی از دخترهایش رسید و او بسیار ناراحت شد. بی درنگ پیش پدر رفت و گفت :

« میدانی مادر چی گفته؟ او از مردم خواسته تا پول هایشان را روز مرگ تو پس بدهند!»

مرد ، به فکر فرو رفت. سپس از همسرش پرسید : « چرا از مردم خواستی پولت را بعد از مرگ من به تو بازگردانند؟»

زن جواب داد: « مردم تو را دوست ندارند و همه آرزو میکنند که زودتر بمیری اما حالا بجای آنکه مرگ تو را آرزو کنند ، از خداوند میخواهند که تو را زنده نگه دارد تا پول را دیرتر برگردانند

🌟 مرد از تیز هوشی و محبت همسرش در شگفت ماند و به او قول داد که در آینده با دیگران مهربان باشد

سلام مهربونا خوبید همگی؟
اینم شامی های خواهر پز ببخشید اگه تزیینش ساده هست عجله ای بود شما عزیزان با چشماتون قشنگ ببینید😊
واقعا شما خیلی مهربونید ممنون بابت لایک ها و کامنت های قشنگتون😘
روزتون خوش❤❤💋💋

برای نمایش همه ی غذاهای کانال Zahra.gh اینجا کلیک کنید

با دیگران به اشتراک بگذارید:

امتیازدهی: