آش دندونی

– چوپانی به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر می خاست و کلید بر می داشت و درب خانه پیشین خود باز می کرد و ساعتی را در خانه چوپانی خود می گذرا..

آش دندونی
آش دندونی - فاطمه جهان پیما

آش دندونی


چوپانی به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر می خاست و کلید بر می داشت و درب خانه پیشین خود باز می کرد و ساعتی را در خانه چوپانی خود می گذراند. سپس از آنجا بیرون می آمد و به نزد امیر می رفت. شاه را خبر دادند که وزیر هر روز صبح به خلوتی می رود و هیچ کس را از کار او آگاهی نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند که در آن خانه چیست. روزی ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید که پوستین چوپانی بر تن کرده و عصای چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانی می خواند. امیر گفت: «ای وزیر! این چیست که می بینم؟»

وزیر گفت: «هر روز بدین جا می آیم تا ابتدای خویش را فراموش نکنم و به غلط نیفتم، که هر که روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگری، به غرور نغلتد.»

امیر، انگشتری خود از انگشت بیرون کرد و گفت: «بگیر و در انگشت کن؛ تاکنون وزیر بودی، اکنون امیری!»

در آیه 5 سوره فاطر آمده است: «...فلا تغرنکم الحیاه الدنیا...»

یعنی: «زندگی دنیا شما را نفریبد.»

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
----

با تشکر از دستور کاربر عزیز خانم آسیه بابت دستور بسیار خوبشون بسیار عالی وخوشمزه شد 😋😋👌
تزیین با نعنا داغ / کشک / پیاز داغ /
لینگ دستورش در کلیپ برگر👇
آش دندونی

برای نمایش طرز تهیه کامل از تمام مراحل تهیه آش دندونی اینجا کلیک کنید

برای نمایش همه ی غذاهای کانال فاطمه جهان پیما اینجا کلیک کنید

با دیگران به اشتراک بگذارید:

امتیازدهی: