خورش قیمه

– سلام مهربونا سلام کدبانوها سلام به دوستایه همیشگیم سلام به تازه واردا سلام به لایک کنا و لایک نکنا 🙌🙌🙌🙌 خداییش این همه سال..

خورش قیمه
خورش قیمه - سکو|__¤_¤

خورش قیمه


سلام مهربونا سلام کدبانوها

سلام به دوستایه همیشگیم سلام به تازه واردا سلام به لایک کنا و لایک نکنا 🙌🙌🙌🙌
خداییش این همه ساله اینجا هستم دلیل این فالو کردنایه بی دلیلو نفهمیدم آخه لایکام بیشتر نمیشه همیشه همونه 😑 من اعتراض نمیکنم فقط میخوام فالو نکنید چه کاریه خوب😏
و اما
قیمه گل منگلی تقدیم نگاه دوست داشتنیتون😍
👇👇👇👇👇👆
هر وقت قیمه درست میکنم یاد سالها دور میافتم یاد نا بلد بودنم یاد خنگ بازیام😅دفعه اول که خواستم این خوشمزه رو درست کنم خونه مادر همسرم بودم اون موقع ها رفته بود کربلا منم دلم برایه پسرا سوخت که این مدت گشنه نمون با کتاب آشپزی زیر بغل راهی اونجا شدم تا چند روز نبود مادر همسرم جاشو حسابی پر کرنم راستش اون کتابه بیشتر گمراهم میکرد چون اصلا از پیمانه ها از تفاوت اندازه ها سر در نمیوردم برایه همین اصلا نگاش نکردم خودم همینجور یه چی چشمی درست میکردم ولی خدایش بد نمیشد ،غذا ها خوشمزه میشد، تو اون مدت کلی چیزایه رنگی درست میکردمو بچهام میخوردنو خوششون میومد حالا اگرم نمیومد چاره ای نداشتن تعریف میکردن منم هی ذوق 😁یه روز گفتم بزار امروز قیمه درست کنم موادو آماده کردم هر چی گشتم اصل کاری نبود حالا خنده دارش اینجاست که اسمشم بلد نبودم😳همسرم کنار خونه مادرش سوپرمارکت داره منم زنگ زدم گفتم بیا کارت دارم رفتم منتظر رو پله نشستم تا اومد گفتم محمد بهم قیمه بده😵همسرم نگام میکرد میگفت چی بدم هی منم میگفتم قیمه اونم میگفت قیمه چیه هی سوالایه جورواجور میکرد منم دیگه خسته شدم گفتم ای بابا نمیخواد ولش کن داشتم میرفتم تو راه پیش خودم بلند بلند میگفتم میخواستم خورشت قیمه درست کنه خو قیمه نیست چجوری درست کنم😵 همسرم که میشنید صدام کرد گفت بیا پایین نرو تا من بیام رفتو با یه نایلون بقول خودم قیمه برگشت گفت اینو میگی گفتم آره چرا داشتی اینقده سوال جوابم کردی بعد یکی از اون مدل خنده ها که بخوای جلوشو بگیری در حد انفجار با لب جمع شده بهم کردو گفت فاطمه جان این اسمش لپه دفعه بعد بگو بهت لپه بدم😱ووووی ننه دیدین چی شد😆
اون چند روز نبود مادر شوهرم حسابی امتحان غذاهایه مختلف داشتم کسیم نبود اعتراضی کنه خودمو یپا کدبانو میدونستم😉💪یروز که مشغول جابجایی کشو ها بودم 2 تا حبوبات شبیه هم دیدم وای خدا حالا موندم اسماشون چیه یکی عدس بود یکی لپه منم نابلد نمی دونستم کدوم بکدومه😓دیگه به اون مرحله سوال کردن نرسیدم مادر همسرم از زیارت اومد منم چند روز بعد راهی خونه پدریم شدم ولی اونجام یمدت درگیر اسماشون بودم نا گفته نمو نه که کلی تمرین کردم تا بتونم تشخیص بدم 🙈
اینجوری شد که سکوت بانو امتحانهایه آشپزیشو از خونه مادر همسرش شروع کرد و الانه شد اینی که هست😊
راز هایه سکوت بانو 😎

برای نمایش همه ی غذاهای کانال سکو|__¤_¤ اینجا کلیک کنید

با دیگران به اشتراک بگذارید:

امتیازدهی: