کیک شکلاتی
– دیدید بعضی روزا ادم حس و حال و حوصله نداره؟ امروز واسه من از اون روزا بود،فکرم مشغول،ذهنم درگیر،فکرای منفی،حس بد و در نهایت قلبی دردناک...
کیک شکلاتی
دیدید بعضی روزا ادم حس و حال و حوصله نداره؟
امروز واسه من از اون روزا بود،فکرم مشغول،ذهنم درگیر،فکرای منفی،حس بد و در نهایت قلبی دردناک...صبح تا ظهر رو به هر طریقی بود گذروندم،اما مید ونستم بعداز ظهر بدی پیش رو دارم.یه ساعتی که همسری اومد خونه رو خوش بودم🙃وقتی رفت،بیکار نشستم و غصه داااار به در و دیوار نگاه کردم..هی دستم رو پیش بردم تا کتابم رو بردارم و غرق بشم توی رقص و سماع🙃اما استرس نمیذاشت،دلهره داشتم،دلم ترک برمیداشت..یه ذره کارامو کردم..همسری یه کرفس خوش رنگ و رو و خوشبو گرفته بود(من عاشق بوی کرفسم)اون شستم،ریز کردم و تفت دادم.حین کار هم اشک میریختم و بلند آه میکشیدم.دلم سبک میشد..با خودم فکر میکردم،حرف میزدم..میگفتم خدایا!داری صبرمو میسنجی!؟واقعا دمت گرم..چشم..اینو هم صبر میکنیم..یاد متن نادر ابراهیمی افتادم که میگه:«زندگی بدون روزهای بد نمیشود.بدون روزهای اشک و دردو خشم و غم...»
یهو یاد یه دوست مهربونم افتادم؛یه روز حالش بد بود،گریه میکرد،میگفت حال دلم بده،هیچکارشم نمیتونم بکنم.من خندیدم گفتم من وقتی حالم بده؛کتاب میخونم،حین کتاب خوندن چایی،قهوه میخورم و رویا پردازی میکنم.اهنگ حالمو خوب میکنه،عکس قدیمی میبینم،درد و دلامو مینویسم و شعرش میکنم و خلاصه دور و برمو شلوغ و درهم برهم میکنم🙃
ساکت شد..یهو اشکش بیشتر شد،گفت منم یه زمانی خوب یاد داشتم حال خودمو خوب کنم،ولی دیگه خییلی وقته نتونستم از پس خودم بربیام.وقتی یاد مکالممون افتادم دلم ریخت😷اونموقع بحال دوستم دلم سوخت!خیلی سخته ادم از پس خودش برنیاد!!پس قهوه درستیدم و با بیسکوییت ساقه طلایی(که دوست ندارم)و یه اهنگ ملایم،یهو حالم خوب شد!!..البته هنوز استرس دارم.فردا روز سختی دارم.واسم دعا کنید
«..اما روزهای سخت،همچون برگ های پاییزی،باور کن که شتابان فرو میریزند،و در زیر پاهای تو اگر بخواهی استخوان میشکنند و درخت استوار و مقاوم برجای می ماند.عزیزمن،برگ های پاییزی بی شک،به تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت،سهمی از یاد نرفتنی دارن..»نادر ابراهیمی
پ.ن:مطمینم یه روز مشکلم حل میشه و به این پستم لبخند میزنم🙂پس بماند یادگاری..هرچند،تلخ
دستورپخت های مرتبط
